اطلاع فوری از آخرین برنامه‌های جدال

فهرست مطالب

روسیه‌ی اکنون: اقتصاد و مردم

بانک مرکزی: ریاست، رویکرد وکارنامه

می‌توان روایت را از یک دختر کمونیست آغاز کرد. دختری از نسل آن جوانان پر­شور بولشویک که پیوسته فریاد می‌زدند «اقتصاد سرمایه‌داری و بازار آزاد، کارگران را از خودبیگانه می‌کند!» و خلاصه اهل غوغا بودند. زمانه عوض شده. دیگر کسی پیگیر شعارهای مارکسیستی قرن بیستم به همان شکل و شمایل سابقش نیست. ماجرا اما از آن نقطه جلب توجه می­کند که می­فهمیم رییس بانک مرکزیِ قدرتی بزرگ در جهان امروز، زنی است از همان تبار. با این تفاوت که بر خلاف اکثر هم نسلانش، شخصیت تئوریک و نظریِ ضد امپریالیستی خود را تا کنون حفظ کرده و آن را تا لایه عملیات امتداد داده‌است. در حالی که همه از سیستم بسته و تک‌­حزبی سیاست روسیه میگویند، اکنون موضوع سخن زنی مقتدر در  همین حاکمیت است که هرگز شخصیتی منفعل نداشته، گاه در مقابل پارلمانی‌ها ایستاده و گاه بر طبل «لزوم استقلال عمل بانک مرکزی از دولت» کوبیده، با این وجود نه تنها حذف نشده بلکه روز به روز جایگاه و نفوذ خود را ارتقاء داده‌است.

الویرا نابیولینا تمام دوران تحصیل دانشگاهی خود را در رشته اقتصاد و در دانشگاه دولتی مسکو گذراند. حتی پایان نامه دکترایش مطالعه‌­ای بر اقتصاد روسیه با رویکرد سوسیالیستی بود. حاصل آن کتابی است در تحلیل مارکسی اقتصاد معاصر روسیه که در حقیقت به همراه سه پژوهشگر دیگر به سرانجام رسیده­‌است. کتابی با نام «بیگانگی نیروی کار، گذشته و حال».

در سال 2013 مجلس دومای روسیه الویرا نابیولینا را به عنوان رییس بانک مرکزی برگزید. زمانی که او رییس بانک مرکزی شد مصادف بود با دوره کاهش سریع ارزش روبل و افزایش تورم. سال 2017 اما تحت راهبری نابیولینا تورم به 4 درصد رسید که پایین­ترین نرخ تورم روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. او ابتدا نرخ بهره را تا 17 درصد افزایش داد و تا چند سال این سیاست پر خطر را حفظ کرد. پس از شروع غائله اوکراین و وضعِ سیل تحریم‌­ها علیه اقتصاد روسیه، او باز از این سیاست بهره برد. البته اندکی بعد با سود حاصل از افزایش قیمت انرژی توانست مجددا نرخ بهره را پایین بیاورد.

نابیولینا فقط رییس بانک مرکزی نیست. بزرگ­ترین مشاور اقتصادی حاکمیت روسیه نیز هست. پیش از ریاستش بر بانک مرکزی، ابتدا دستیار و مشاور رییس جمهور و پس از آن وزیر توسعه اقتصادی و تجارت فدراسیون روسیه بود. اکنون نیز تمام سیاست­‌های هوشمندانه و پر­ریسک کشور، حاشیه­‌ای بر مدیریت اوست. نابیولینا به اتخاذ تصمیم­‌های سخت و پرریسک شهرت دارد. مصداق بارز این سیاست­‌های پرخطر، عزم روسیه بر مبادله انرژی با ارز روسیِ روبل بود. لحظه اعلام این تصمیم کسی نمی­دانست چه نتیجه­‌ای بر اقتصاد روسیه بار می­شود. گروهی با قاطعیت سخن از افزایش اتحاد غرب علیه روسیه و بایکوت شدن بازار انرژی و زمین‌گیر شدن این کشور می­‌گفتند و گروهی نیز با شک و تردید امکان موفقیت­‌آمیز بودن این سیاست را گوشزد می‌­کردند. تیم اقتصادی روسیه به راهبری این زن اما خوب می‌دانست چه می­‌کند. نابیولینا بر اوضاع متحدان نفتی و گازی اروپا اشراف داشت و می‌دانست وابستگی چهل درصدی اروپا به گاز روسیه هرگز در کوتاه مدت قابل ارتفاع نیست. او آگاه بود کشورهایی نظیر قطر پیشنهاد افزایش چشمگیر صادرات گاز و نفت به اروپا را رد کرده‌اند. اساسا کشورهای خلیج، امکان افزایش صادرات به میزان کسری اروپا را نداشتند چرا که از پیش، مسیر صادرات خود را به دلیل معاهدات بلند مدت گازی و نفتی با دیگر کشورها از جمله چین، ژاپن و کره جنوبی محدود کرده‌بودند. برای این تیم اقتصادی روشن بود که موقعیت جغرافیایی آمریکا نسبت به اروپای غربی و این بُعد مسافت زیاد، اجازه فوری افزایش قابل توجه صادرات به آمریکا را نخواهدداد. چرا که صرف نظر از ایجاد بحران اقتصادی در خود آمریکا در پی خرج نامتعارف ذخایر انرژی، افزایش صادرات و واردات گاز بین دو پاره از کره‌ی زمین که اقیانوس میان آن حائل است نه کاری است سهل! آمریکا برای صادرات این حجم از گاز مورد نیازِ اروپا، نیازمند زیر ساخت‌­هایی جدید است که مهیا نمودن آن در کوتاه مدت میسور نیست. پس آری، تیم این زن کم حاشیه و پرکار، تصمیم خود را گرفت و نهایتا این تصمیم از زبان رییس فدراسیون روسیه اعلام شد: «اگر گاز می‌خواهید، روبل بدهید!» و در عین حال سیاست های چرخش به شرق را تدوین، تقدیم رییس جمهور و در نهایت از این طریق اعلام کرد. سیاستی که امروز با پشتیبانی دولت، مورد بحث و مداقه و تکمیل از سوی تمام دانشگاه­های دولتی و فدرال شاخص روسیه است. پس بگذارید ذهن مخاطب را منظم کنم. رهبری اقتصادی روسیه چگونه ارزش پول ملی را حفظ کرد؟

  • نخست بازی با نرخ بهره و افزایش و کاهش فلکسیبل و سریع آن متناسب وضع روزانه­‌ی اقتصاد
  • دوم فروش انرژی به پول ملی
  • سوم اتخاذ سیاست­‌های اقتصادی موسوم به «چرخش به شرق» و جلوگیری از انزوای بازار روسی
  • چهارم انتفاع از مهندسی بازار و افزایش قیمت نفت و گاز

به هر حال روسیه را در پیروی از این زن باکی نیست. او شایستگی خود را پیش از این اثبات کرده، بارها مدال­‌های لیاقت و افتخار میهنی را از دستان ولادیمیر ولادیمیرویچ گرفته­‌است. آری اکنون فرماندهی اقتصاد روسی در دستان زنی است باگرایش نزدیک به سوسیالیسم بازار که نه نقش دولت را نفی می­کند و نه خواهان القای بازار آزاد است. زنی که در عین حال، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را یک تراژدی می‌داند.

اقتصادِ پس از مناقشه و معیشت عامه

اکنون وضع زندگی مردم روسیه چگونه است؟ در حالی که روزانه خبر اعتراض و اعتصاب پی در پی گروه­‌های مختلف مردمی در اروپا را از گوشه و کنار می‌ش­نویم، مردمانِ قربانیِ شدیدترین تحریم غربی تاریخ معاصر به چه سان روزگار می‌گذرانند؟

در اقتصاد ایران رویکردِ ریاضیاتیِ و لیبرترینیِ آمریکایی غلبه دارد. شارح اقتصاد سیاسی در بین فارسی زبانان کبریت احمر است. داده­‌های جهت­دار ریاضیاتی اقتصاد، مردم جهان را سردرگم کرده. امروزه اهل قلم کمتر به شرح «اقتصادِ میدان» می­‌پردازند. گویند مارکسِ جوان به اتحادیه­‌های کارگری می‌رفته، برای آنان که سواد خواندن و نوشتن هم به زور داشتند اقتصاد می­گفته، رابطه کار و دستمزد را شرح می­داده، ماهیت سرمایه و سود را تحلیل می­کرده و پیچیده‌­ترین مناسبات بازار و سرمایه را به زبان روان تقریر میکرده‌است. این رویه اما در انحصار سوسیالسیت‌­ها نبود. بعدها میزس، یکی از پدران نئولیبرالیسم و از شخصیتهای محبوب اهالی اقتصاد ایران، لقب «معلم» می‌گیرد.  چرا که به سان مبلغ مذهبی به شیواترین بیان، فضایل بازار آزاد را برای مردمان -اعم از توده و آکادمیسین- شرح میداده. محیط اندیشه ایرانی از این سنخ تبحر فاصله­‌ای شگرف دارد. به هر روی، باید تلاش کرد قبل از ورود به دقت­‌های فنی، تصویری کل نگر و از بالا -آن‌چنان که هست و نه با تحریف و بزک- به دست داد.

تا قبل از شروع عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین، ایران «تحریم‌شده‌­ترین کشور جهان» بود. چندی بعد از شروع این غائله اما، سیل تحریم‌­های غرب بر سر روسیه فروبارید. روسیه که پیش از آن چندان به وضعیت تحریمی شهره نبود، در مقابل چشمان حیرت‌­زده­‌ی جهانیان به جایگاه نخست لیست، صعود کرد و ایران صدر­نشینی دیرین خود را در باشگاه تحریمی­‌ها واگذار نمود. آن کس که در روسیه زندگی نمی‌­کند، با یک جستجو در دنیای رسانه می‌­بیند که این کشور در صدر تحریمی‌هاست، نرخ تورم سالانه­‌ی آن از کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی بالاتر است، هزینه­‌ی سرسام­‌آور تحرکات نظامی را از بودجه عمومی متحمل می‌­شود و خلاصه همه‌ی شواهد دلالت دارد بر یک فروپاشی تمام عیار اقتصادی. بوق‌های تبلیغاتی غرب نیز هر روز بیش از دیروز ظهور نشانه‌‌های درهم شکستن معیشت مردمان اسلاو را مخابره می‌کنند. این چیزی است که مخاطب خارجی از وضع روسیه در می­‌یابد. اما این تمام واقعیت میدان نیست…

دنیای رسانه جهت­‌دار است ولیکن کنترل محض آن خارج از دستان اربابانش است. مرز در جهان امروز معنای کهن خود را از دست داده. همان مردمان خارج از روسیه که هر روزه مژده‌ی پایان هژمونی روسی را می­‌خوانند و می­‌شنوند، در عین حال می‌بینند که اعتراضات اقتصادی صدایش از کشورهای تحریم‌کننده برخاسته و نه کشور تحت تحریم، روز به روز از یکسره شدن کار سیاست و اقتصاد روسیه می‌­نویسند و در عین حال سقوط ارزش یورو و به موازات آن افزایش روبل روسی را هم انکار نمی‌کنند. ماجرا چیست؟ کدام کشور در تنگنا افتاده و کدام کشور منتفع از وضع موجود است؟ چه کسی شکست خورده و پیروز میدان تا این لحظه کیست؟

بلافاصله پس از شروع مناقشه اوکراین بازار روسیه به شدت متلاطم شد. ارزش روبل سقوط کرد و قیمت اجناسِ معیشت روزمره، میانگین پنجاه درصد افزایش یافت. این یادداشت برای مخاطب ایرانی نوشته شده و جهت تقریب به ذهن میتوان روبل و ریال را به نحو تطبیقی مد نظر قرار داد. پیش از شروع عملیات ویژه نظامی، قیمت روبل روسیه کمتر از چهارصد تومان بود و در هفته­‌های نخست عملیات، قیمت هر روبل به دویست تومان سقوط کرد و حتی برای چند روز به زیر دویست تومان رسید. در سایه افزایش قیمت اجناس، مردم با فشار اقتصادی غیرمعمولی در زندگی خود مواجه شدند. پس واضح است که اقتصاد روسیه درگیر یک شوک بزرگ شد که برای شهروندان نیز کاملا محسوس بود و چندی زندگی آنان را تحت الشعاع قرار داد. اما دوام این افت ارزش روبل و خیز قیمت­‌ها تنها یک ماه بود.

از شروع ماه دوم، نرخ اجناس در بازار روسیه سیر نزولی خود را آغاز کرد. فشار کم کم از ساحت زیست روزمره رخت بربست. تا سه ماه گرانی­‌ها هنوز حس می­‌شد اما پس از این دوره، بازار به حالت قبل بازگشت تا به امروز که تفاوت ملموسی بین قبل و بعد مناقشه وجود ندارد.  و اما وضع روبل حتی بهتر از اجناس مصرفی است. روبل به سرعت پیشرفت کرد تا جایی که موضوع مداقه‌­ی بخش قابل توجهی از نشریات اقتصادی آمریکایی شد که یحتمل این طرف و آن طرف دیده‌اید. به همان معیار مقایسه­‌ای با ارز مخاطب ایران، قیمت روبل تا دو ماه پیش به نزدیک ششصد تومان رسید و هفته‌هاست در نزدیکی پانصد تومان متوقف است. (نسبت افزایش ارزش روبل در برابر دلار وضعی مشابه دارد)

حال می‌توان به ابهام آنان­که هر روز خبر وخامت تورم سالانه روسیه را می­‌خوانند و در عین حال از جریان داشتنِ کما فی السابقِ زندگی روزمره در روسیه متعجب­‌اند پاسخ گفت. آری به طور معمول تورم روسیه بیش از کشورهای اروپای غربی بوده‌است اما این منحصر در زمان عملیات ویژه نظامی نیست، بدین سان که مردمان را با وضعی تازه مواجه کند. مهم­تر از آن مساله انرژی است که عادتا از شاخص­‌های محاسبه­‌ی تورم طی ساز و کاری -که شرح آن مفصل است و مقاله­‌ای مستقل میطلبد- حذف می­‌شود. نکته­‌ای که همواره مغفول مانده این است که روسیه بر خلاف اروپای غربی هرگز مشکل انرژی نداشته. این بسط ید روسیه در موضوع انرژی از یک سو به منابع طبیعی و سرزمینی این کشور باز می‌­گردد و از سوی دیگر به نسبت صنعتی بودن، وسعت جغرافیایی و امکانات مورد نیاز صنایع. آری روسیه مشکل انرژی ندارد حال آنکه اروپای غربی سالیان است که با بحران انرژی دست و پنجه نرم می­‌‌کند. در این ماه­‌های مناقشه، هرگز قیمت بنزین در روسیه افزایش نداشت بر خلاف غرب. قیمت برق و گاز و آب مصرفی عادتا برای شهروندان روس آن­گونه که در اسکاندیناوی و اروپای غربی چالش است، مساله نیست.

آری، اروپا تحت فشار قرار گرفت. اتحادش مقابل روسیه خلل برداشت، نخست در بحث تحریم انرژی و سپس در مساله خرید گاز به ارز روسی روبل. اتحایه اروپا نه در مساله پرداخت بهای انرژی به روبل توانست سیاستی واحد اتخاذ کند -و دیدیم که برخی کشورهای اتحادیه مبادلات خود را با ارز روسی ادامه دادند- و نه در تحریم انرژی. روسیه 16 درصد گاز و 11 درصد نفت جهان را تولید می­‌کند، بدین ترتیب بزرگ­ترین صادر کننده گاز جهان و بعد از عربستان دومین صادر کننده نفت است. از آغاز روشن بود که اروپا در تحریم انرژیِ کشوری که خود بدان متکی است، در می­ماند. و اینک ارزش یورو روز به روز سقوط می­‌کند. معیشت عامه تحت شعاع قرار گرفته، برخی کالاهای اساسی افزایش شدید قیمت داشته، بهای انرژی مصرفی خانوار به طرز قابل توجهی سنگین شده­‌است…

نیک مبرهن است که نزاع کنونی، جنگ آمریکا با قدرت­یابی نوین روسیه در منطقه‌­ی اوراسیاست. آمریکا در دوران سراشیبی افول خود اکنون به خرج اروپا با قدرت­‌های شرقی -خاصه روسیه- می­‌جنگد. اینک سخن فیلسوف اجتماعی روس -لو تروتسکی- بیش از هر زمان دیگر برای مردمان زمانه ما قابل درک است، آنگاه که نوشت:

«نیاز به گفتن ندارد که به نظر ما وقوع بحران در نظام سرمایه‌داری آمریکا بدون شک اجتناب­‌ناپذیر است. به این هم شک نداریم که با توجه به دامنه­‌ی وسیع سرمایه­‌داری آمریکا، بحران بعدی به مراتب عمیق­تر و حاد­تر خواهد­بود. اما به هیچ وجه قابل توجیه نیست اگر سعی کنیم از این­ها چنین استنتاج کنیم که هژمونی آمریکای شمالی تضعیف یا دچار مانع خواهدشد! کاملا برعکس است. در دوران بحران، هژمونی ایالات متحده عملکردی کامل­تر، عریان­تر و ظالمانه­‌تر از دوران رونق خواهد­داشت. ایالات متحده در پی آن خواهد بود تا خود را از شر اختلالات و مشکلاتش رها کند و بر آن­ها عمدتا به خرج اروپا چیره شود. به رغم این که این امر در آسیا اتفاق بیفتد یا در کانادا، آمریکای جنوبی، استرالیا و یا در خود اروپا. و برایش فرقی نمی­کند که این کار به نحو صلح آمیز صورت بگیرد یا از طریق جنگ

و اینک ما ایستاده، تاب­‌آوری اروپا و تطور جدید تمدنی را نظاره می‌کنیم.