فلسطین تابستان ملتهبی را طی میکند. اواسط مرداد تنشها میان نظامیان رژیم صهیونیستی و نیروهای مقاومت در غزّه شدّت گرفت. ابتدا یگانهای ویژه اسرائیل «به خانه «بسام السعدی»، از فرماندهان جنبش جهاد اسلامی فلسطین در اردوگاه جنین حمله و او را بازداشت کردند. در جریان این بازداشت یک نوجوان فلسطینی نیز شهید شد. در پی ملتهب شدن وضعیت، ارتش اسرائیل گذرگاههای غزّه و برخی جادههای مجاور را به دلیل نگرانی از واکنشها به بازداشت بسام السعدی مسدود کرد. این اتفاق به تعطیل شدن تنها نیروگاه برق این منطقه به دلیل کمبود سوخت منجر شد.
تنشها از روز جمعه چهاردهم مرداد، با حملهی موشکی اسرائیل و بمباران یک مجتمع آپارتمانی در مرکز شهر غزّه به رویارویی نظامی بدل شد. در این حمله «تیسیر الجعبری» فرمانده شاخص جهاد اسلامی در شمال غزّه به همراه دست کم ۹ نفر دیگر از جمله یک کودک خردسال به شهادت رسیدند. این درگیری نظامی تا پایان روز شانزدهم مرداد ادامه پیدا کرد و با شهادت ۴۵ فلسطینی شامل ۱۵ کودک، شهادت ۱۲ عضو جنبش جهاد اسلامی از جمله خالد منصور فرمانده ارشد جهاد اسلامی در جنوب غزّه (رفح و خان یونس)، زخمی شدن بیش از ۳۶۰ تن و نیز دستگیری دهها نفر از رزمندگان مقاومت در کرانهی باختری و خسارات غیر جانی سنگین به صهیونیستها به آتشبس منتهی شد.
آیا عملیات اخیر در پاسخ به شمشیر قدس بود؟
دور جدید حملات رژیم اسرائیل به نوار غزّه و نبرد سه روزهای که به وقوع پیوست را باید در امتداد جنگ ۱۲ روزهی اردیبهشت هزار و چهارصد ارزیابی کرد. خیزش یکپارچهی صاحبان سرزمین فلسطین که به لحاظ کمی و کیفی مقاومت فلسطین را در دو سطح متفاوت برجسته کرد:
یک. این خیزش آغاز یک انتفاضهی نوین بود که شکلی از نهضت بیداری فلسطینی را تداعی میکرد. در این انتفاضه، از ساکنان قدس اشغالی، اراضی ۴۸ و اردوگاهها، تا کرانهی باختری و غزّه فصل تازهای از مقاومت فلسطین را گشودند که با «نبرد شمشیر قدس» و رویارویی نظامی نیروهای مقاومت با رژیم اشغالگر اسرائیل به اوج رسید.
دو. عملیات شمشیر قدس با هدف حمایت از قدس و مسجدالاقصی آغاز شد و جهش توان نظامی نیروهای مقاومت که سیستم پدافندی اسرائیل را به طور جدی به چالش کشید. بانک اهداف گروههای مقاومت، یعنی مجموعه نقاطی که برای حمله در نظر گرفته شده بود، از یک سو و استفادهی مقاومت از تسلیحات پیشرفته از سوی دیگر، موجب غافلگیری صهیونیستها شد. از این رو برخی معتقدند که حملات اخیر رژیم صهیونیستی برای تلافی شکست آشکار این رژیم در نبرد «سیف القدس» از گروههای مقاومت است.
اهداف اسرائیل از عملیات سپیدهدم چه بود؟
اما به نظر میرسد که صهیونیستها با انجام عملیات «سپیدهدم» اهداف متنوّعتری را دنبال میکردند که به شرایط و مناسبات پیچیدهی دولتهای منطقه و تغییر آرایش صحنه و روند تغییرات تودرتو در بلوکبندیهای در حال تطوّر منطقه بازمیگردد. از این رو ضرورت دارد که بدانیم اهداف احتمالی رژیم اسرائیل از رویارویی با مقاومت فلسطین چه بوده و ویژگیهای متمایزکنندهی این عملیات نظامی کدامها هستند.
۱- به نظر میرسد یکی از مهمترین اهداف رژیم صهیونیستی در این عملیات، رصد و ارزیابی توان نظامی و تسلیحاتی نیروهای مقاومت بوده است.
در جنگ ۱۲ روزه، نیروهای مقاومت از خود رکوردی به جا گذاشتند که اسرائیل را عمیقاً غافلگیر کرد. آنها با پرتاب بیش از ۴۰۰۰ هزار موشک، از جمله شلیک همزمان ۳۶۲ موشک و راکت، ارتش و افسانهی غیرقابل نفوذ بودن سیستم دفاع هوایی «گنبد آهنین» را به کلّی مخدوش نمودند. اهمیت این رکورد آنجا روشن می شود که بدانیم در سال ۲۰۱۴ طی نبرد ۵۰ روزه یا چنان که مقاومت فلسطین آن را نبرد «بنیاد استوار» نامید، در حدود ۵۰۰۰ هزار موشک به اراضی اشغالی شلیک شده بود. مقایسه این اعداد نشان دهنده پیشرفت و جهش توان نظامی مقاومت برای مقابلهی موثر با دشمن صهیونیستی است که از طریق انتقال تکنولوژی موشکی و پهپادی به مقاومت اعطا شده و به چالشی جدی برای سیستم پدافندی ارتش اسرائیل بدل شده است. موشکهای کلاس سجیل و راکتهای فجر از جمله موشکهای ایرانی بودند که در نبرد پیشین مورد استفاده قرار گرفته است.
با توجه به التهابات اخیر منطقه و مشخصاً در محدودهی سوریه که محل استقرار نیروهای محور مقاومت در نزدیکی جولان اشغالی است، امنیت شکنندهی رژیم اسرائیل بیش از هر زمان دیگری در مخاطره است. از این رو ارزیابی و تخمین توان نظامی و لجستیکی نیروهای مقاومت برای رژیم اسرائیل اهمیت ویژهای داشته است و عملیات اخیر را باید یک عملیات نظامی تاکتیکی و محدود در چنین چارچوبی تحلیل کرد. به ویژه که نیروهای مقاومت، به ویژه رهبران جهاد اسلامی در سالگرد نبرد «شمشیر قدس»، به اسرائیل هشدار داده بودند که در پاسخ به تجاوزات اسرائیل، مقاومت از موشکهای دوربرد و سنگینی رونمایی خواهد کرد که صهیونیستها را غافلگیر خواهد کرد.
ماجرای مناقشهی میدان میدان گازی چیست؟
۲- نکتهی مهم دیگر به مناقشهی اخیر رژیم اسرائیل و حزبالله لبنان حول دو میدان نفتی-گازی «قانا» و «کاریش» برمیگردد که به تنشی جدّی بدل شده است. در ماههای اخیر و در امتداد بحران انرژی که سراسر جهان را متأثّر کرده است، رژیم اسرائیل استراتژی روشنی برای تسخیر منابع متعدّد انرژی و نیز ایفای نقش در انتقال انرژی از ذخایر غرب آسیا از مسیر مدیترانهی شرقی به سمت اروپا را در پیش گرفته و این دورنما، اهمّیت استراتژیک میادین گازی مشترک را روشن میکند که تا چه حد هم برای لبنان و هم رژیم اسرائیل حیاتی است.
طی دو سال گذشته مذاکرات دیپلماتیک غیرمستقیمی بین لبنان و اسرائیل در جریان بوده که در ماه های اخیر تنشآلودهتر شده است. این مذاکرات بر سر تعیین خطوط مرزی دریایی مورد مناقشه با افت و خیزهایی همراه بوده و هنوز به نتیجه نرسیده است. لبنان در نامه اخیر خود به سازمان ملل درباره مذاکرات ترسیم مرزهای مشترک با رژیم اسرائیل، خواستار تعیین خط۲۹ به جای خط۲۳ شده و تأکید میکند که بخش بزرگی از این میادین نفتی-گازی درون مرزهای این کشور قرار دارد و رژیم اسرائیل نیز تأکید میکند که سراسر این منطقه تحت «حاکمیت» اسرائیل است. رژیم اسرائیل پیشتر تاکید کرده بود در ماه سپتامبر عملیات حفاری و اکتشاف انرژی در میدان کاریش را آغاز خواهد کرد، اما سیدحسن نصرالله به این رژیم هشدار داد که پیش از حلّ پروندهی ترسیم مرزهای دریایی، تلآویو حق استخراج گاز از میدان کاریش را ندارد. سیدحسن نصرالله صراحتاً اعلام کرده که دولت لبنان و مقاومت حزبالله از داراییهای مردم لبنان کوتاه نمیآید و هر دستی که بهسمت منابع لبنان دراز شود، قطع میشود.
علیرغم اینکه حزبالله لبنان ضربالاجل ماه سپتامبر را برای تعیین خطوط مرزی دریایی به رژیم اسرائیل ابلاغ کرده و اخیراً زمزمههایی به گوش میرسد که رژیم اسرائیل قصد دارد در ماه نوامبر به مذاکرات برگردد. این یعنی دولت موقّت لاپید بنا دارد مذاکرات را به پس از انتخابات کنست رژیم اسرائیل به تعویق بیاندازد و بر سیاست داخلی رژیم صهیونیستی متمرکز باشد. این مسأله برای رژیم اسرائیل مزیّت دیگری نیز دارد و آن این است که احتمال دارد لبنان در ماه نوامبر با خلأ ریاستجمهوری مواجه شود و تیم مذاکرهکننده این کشور انسجام لازم برای تثبیت موضع لبنانیها را نداشته باشد.
معذلک مقاومت در مواضع خود مقابل تجاوزات رژیم صهیونیستی به منطقهی مورد مناقشه در دریا عمیقاً سرسخت است و تأکید دارد که در صورت لزوم آماده است تا سکوهای گازی اسرائیل را هدف قرار دهد. این یعنی اسرائیل نه تنها از میدان کاریش و قانا، بلکه در امتداد سواحل فلسطین اشغالی نیز ابداً مجاز نیست گاز استخراج کند؛ مگر اینکه شرکتهای حفاری بینالمللی اجازه اکتشاف و استخراج انرژی برای لبنان را داشته باشند و در غیر این صورت کشتیهای حفاری خارجی نظیر کمپانیهای یونانی نیز در مخاطره خواهند بود.
نکتهی قابل توجه دیگر نیز این بوده است که اندکی پیش از نبرد سه روزهی غزه با رژیم اسرائیل، حزبالله لبنان یک عملیات پهپادی بر فراز میدان کاریش و در قلمروی رژیم اشغالگر اسرائیل به انجام رساند که موجب نگرانی عمیق رژیم صهیونیستی شد. به گفتهی نیروهای مقاومت، این عملیات صرفاً یک عملیات شناسایی و در حقیقت برای ارزیابی توان پدافند هوایی ارتش رژیم صهیونیستی بوده است.
حال میتوان نکتهی اول را هم در پرتو نکتهی دوم بازبینی کرد که چرا ارزیابی توان نظامی مقاومت، برای اسرائیل اهمیت استراتژیک دارد. رژیم اسرائیل در محاصرهی نیروهای مقاومت است و از آنجایی که احتمال درگیری نظامی به هیچوجه دور از ذهن نیست، رژیم اسرائیل به هیچوجه تمایلی ندارد که خود را در موقعیت خطر کردن قرار دهد و به همین سبب عملیات سپیدهدم را به عنوان یک عملیات مقدماتی در پیش گرفته است.
آیا سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» کار میکند؟
۳- یکی دیگر از اهداف رژیم اسرائیل از انجام این عملیات، ایجاد شکاف و شقاق در جبههی نیروهای مقاومت فلسطین بوده است. بر طبق گزارشهای منتشرشده در رسانههای وابسته یا نزدیک به صهیونیستها، این رژیم پیش از آغاز دستگیری فرمانده جهاد اسلامی و قبل از شروع عملیات نظامی، به مقامات حماس اطلاع داده بوده است که هدف این رژیم صرفاً فرماندهان و نیروهای وابسته به جنبش جهاد اسلامی هستند و نه حماس و دیگر نیروهای مقاومت. چنان که یک تحلیلگر امنیتی اسرائیل در اکسیوس نوشته بود:
«در روزهای اخیر نیروهای امنیتی-اطلاعاتی مصری، مقامات قطری و دیپلماتهای سازمان ملل متحد، گفتگوهای فشردهای با مقامات حماس، جهاد اسلامی و اسرائیل داشتهاند تا از تشدید تنشها جلوگیری کنند که بیثمر بود و جهاد اسلامی تنشها را تشدید کرد.»
علیرغم اینکه گفته میشود نیروهای مقاومت در غزه اتاق عملیات مشترکی دارند، اما با این حال در این نبرد سه روزه، «گردانهای عزالدین قسام» (شاخه نظامی حماس) در روند عملیات نظامی دخالت مستقیمی نداشتند، اما «گردانهای ابوعلی مصطفی» (شاخهی نظامی جبههی دموکراتیک خلق برای آزادی فلسطین) و گروههای کوچکتری نظیر «تیپ ناصر صلاح الدین» (شاخهی نظامی کمیته مقاومت مردمی)، و «گردانهای المقاومه الوطنیه» شاخهی نظامی جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین، در کنار «سرایا القدس» (بازوی نظامی جنبش جهاد اسلامی) حاضر بودند و به حملات موشکی رژیم اسرائیل پاسخ دادند. اگرچه از زمان آغاز نبرد نظامی، اطلاعیههای حماس و سخنانی که از سوی اسماعیل هنیه منتشر میشد به مانند بیانیههای حزبالله لبنان، بیانیههای رهبران و فرماندهان جنبش جهاد اسلامی و دیگر نیروهای مقاومت بر اتحاد و یکپارچگی درون جبههی مقاومت تاکید میگذاشت، اما با گذشت زمان روشن شد که حماس به شکل رسمی در این نبرد حضور نیافته و این عدم مداخلهگری در آن شرایط قابل تأمل بود. گزارشهای غیررسمی در بحبوحهی نبرد نظامی حاکی از آن بود که اگر این جنگ به طول بیانجامد، حماس وارد خواهد شد. سیدحسن نصرالله نیز اعلام نمود که حزب الله لبنان تحولات را پیگیری میکند و به طور مستمر و دائم با فرماندهان جهاد در ارتباط است.
از این رو در روز سوم عملیات نظامی صهیونیستها، «رونین بار»، رئیس دستگاه امنیت عمومی اسرائیل (شاباک) در جلسهی کابینه امنیتی اسرائیل که به ریاست «یائیر لاپید» برگزار شد توصیه کرد پیش از آنکه با بروز یک اشتباه، گسترش دایرهی عملیات لازم شود، باید عملیات در غزّه متوقف شود. وی همزمان در توییتر خود خبر داد که جمع بندی نهایی در جلسه کابینه امنیتی اسرائیل این بوده که اکثر اهداف عملیات در غزّه تحقق یافته و باید آن را هرچه سریعتر متوقف کرد.
برخی تحلیلگران، به شهادت رساندن فرماندهان جنبش جهاد اسلامی را در رأس اهداف رژیم صهیونیستی دانستهاند. نکتهی قابل توجه این که حملات رژیم صهیونیستی در شرایطی آغاز شد که «زیاد النخاله» رهبر جهاد اسلامی در تهران حضور داشت. سرانجام در شامگاه یکشنبه هفتم اوت با وساطت مصر و نیز پذیرش شروط جنبش جهاد اسلامی از سوی رژیم صهیونیستی برای آزاد کردن زندانیان به ویژه بسام السعدی، آتشبسی برقرار شد. اما با توجه به عدم پایبندی این رژیم به شروط مذکور، سراسر اراضی اشغالی فلسطین، به صحنهی رویارویی با صهیونیستها بدل شد.
گرچه شائبهی همکاریهای اطلاعاتی رژیم خودگردان با دستگاههای امنیتی اسرائیل در افشای اطلاعات رهبران مقاومت وجود داشته و گرچه عدم همراهی حماس در نبرد سه روزهی اخیر موجب ناخرسندیهایی در میان هواخواهان مقاومت فلسطین بوده است، اما بایستی منتظر ماند و دید که در ماههای آتی، تحولات درونی جبههی مقاومت فلسطین به ویژه در غزّه به کدام سمت پیش می رود و دگرگونی در مناسبات میان بازیگران و دولتهای منطقه چه اثری بر این جبهه میگذارد.
جنگ افروزی با مصرف داخلی
۴- انتخابات کنست (پارلمان) رژیم اسرائیل در ماههای آتی و اهمیت ترکیب نمایندگان برای ائتلاف حاکم، میتواند یکی از عواملی باشد که انگیزهی دولت موقّت برای انجام عملیات نظامی علیه نیروهای مقاومت را تقویت کرده است. رژیم اسرائیل در ماه نوامبر سال جاری پنجمین انتخابات سراسری خود در عرض چهار سال گذشته را برگزار خواهد کرد و این نشانهای بر فقدان ثبات و افزایش تزلزل سیاسی رژیم اسرائیل است. با نگاه به دولت ائتلافی حاکم و شکافهای ساختار سیاسی رژیم اسرائیل به نظر میرسد که مهمترین مبنای ائتلاف این جریانات، رویکرد سلبی آنان برای جلوگیری از به قدرت رسیدن حزب لیکود و موتلفان تندروی آن بوده است. با توجه به نزدیکی رقابت بین دو طیف اصلی سیاسی و امکان بازگشت نتانیاهو به صحنه، دور از ذهن نیست اگر اقدام نظامی محدود دولت موقّت کنونی را در راستای کاستن از اقبال جریانهای صهیونیستی تندرو در افکار عمومی اسرائیل ارزیابی کنیم. ضمن اینکه نتایج نظرسنجیهایی که قبل و بعد از جنگ سه روزهی اخیر صورت گرفته است، نشان میدهد که دولت موقّت در القای احساس امنیّت، تسلّط بر شرایط و کنترل بحران به طور نسبی موفق بوده است. بنابراین میتوان چنین ارزیابی کرد که جنگ هدفمند و محدود سه روزه، بدون تلفات جانی برای صهیونیستها و با دستآورد ترور سه تن از رهبران شاخص جنبش جهاد اسلامی، در درون قلمروی رژیم صهیونیستی، مصرف داخلی و مطلوبیت داشته است.
اما وقایع زنجیرواری که پس از جنگ سه روزه در مناطق اشغالی فلسطین رخ داده است حاکی از آن است که دولت موقّت تلآویو، پسلرزهها و تبعات آشوبی که به زعم صهیونیستها، به شکل برنامهریزیشده و کنترلشده برپا کرده بودند را در محاسبات خود گنجانده بودند. چنانکه سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرده بود، صهیونیستها بمباران غزه را به مثابه «حملات پیشگیرانه» علیه نیروهای مقاومت و به ویژه جنبش جهاد اسلامی تدارک دیده بودند، اما از زمان اعلام آتشبس جنگ سه روزه، نقاط مختلف کرانهی باختری شاهد اعتراضات وسیع فلسطینیان به دستگیری دهها تن از ساکنان سرزمینهای اشغالی، برگزاری مراسم تشییع پیکر شهدای کتائب الاقصی که در درگیری با نظامیان رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند و نیز رویارویی مسلّحانهی فلسطینیان علیه نظامیان صهیونیست بوده است.
چنانکه رادیوی ارتش تلآویو اعتراف کرده، جهاد اسلامی در کرانه باختری در حال تبدیل شدن به حزب الله دوم است و این وحشت در بین صهیونیستها قوّت گرفته که جهاد اسلامی بر راهبرد جدیدی مبنی بر استقرار در کرانهی باختری متمرکز شده و از این پس، در کنار دیگر نیروهای مقاومت، مهمترین چالش امنیّتی رژیم صهیونیستی در قلب سرزمینهای اشغالی خواهد بود. از این رو به نظر میرسد برخلاف تصوّر کابینه موقت رژیم صهیونیستی که گمان میکرد با مستمسک قرار دادن پروندهی مرزبندی دریایی با لبنان و نیز انجام عملیات نظامی سه روزه، میتواند در رقابت با نتانیاهو و همقطاران وی پیشرفتی چشمگیر در جلب آراء عمومی کسب کند، دنبالهی عملیات سپیدهدم، به شام تار صهیونیستها در دل اراضی اشغالی ۴۸ و کرانه باختری بدل شده است.